شاید خیلی مواقع شاهد این باشیم که مخاطبین هر شاخه از ورزش بعد از یکمدت تمرین در آن رشته هویتی شبیه به هویت رشته ورزشی خود میگیرند و اگر زیاد در باشگاههای ورزشی تردد کرده باشیم بعد از گذشت اندکزمانی با نگاه به متقاضیان میتوانیم حدس بزنیم که شرکتکننده در کدام یک از کلاسهای ورزشی هستند.
از آنجایی که در باراوسل شاهد هماهنگی یکسانی در تمرینها هستیم پس از گذشت چند جلسه تمرینی در فرد، متوجه نظمی توام با آرامش و حس میشویم حتی گاهی شاهد تغییر پوشش و رفتار و نحوه برخورد آنها هستیم که این موضوع بازهم مربوط به ذات باراوسل است.
از آنجایی که ریتم طراحی تمرینهای باراوسل دارای نظمی مشخص است، هنگامیکه مخاطب شروع به انجام دادن تمرینها میکند واز طریق موسیقی که میشنود و بدنی که همراه با ریتمی منظم حرکت میدهد، احساس میکند حرکتی ریتمیک را به صورت خوابیده روی زمین انجام میدهد واین عمل مخاطب را ارجاع میدهد به بعد هنردوست خود. این ویژگی باراوسل از ارتباط آن با دنیای هنرهای نمایشی (باله) میآید و از این طریق فرد میتواند احساس نزدیکی بیشتری با احساسی که طی تمرین در درون خود پیدا کرده است داشته باشد و رفتهرفته تبدیل شود به نوعی اعتیاد در درون مخاطب.

و اما ایجاد شدن این احساس در مخاطب حاصل شمارش آواگونه مربی و موسیقی و طراحی خاص تمرینهای این رشته ورزشی متفاوت است که پس از گذشت مدتی ازانجام تمرینها، درست زمانی که مخاطب به مهارت لازم در انجام حرکات میرسد، احساس یک ایفاکننده نقش را خواهد داشت.
هنگامی که مفاصل و عضلات خشک خود را به واسطه انجام تمرینها و با گذشت زمان و تکرارهای مداوم نرم و منعطف میسازند، صبوری و تداوم را فرا میگیرند زیرا از مسیری سخت عبور کردهاند وبا صبوری به نقطه دلخواه خود رسیدهاند. و میآموزند برای بهتر شدن و بهتر بودن همیشه صبر و تداوم لازمه کار است.
تمامی این موارد به برقراری ارتباط مخاطب در این رشته کمک میکند و با پیدا کردن این خصایص در رشته، فرد حس میکند آن چیزی را که به دنبالش بوده تا هم روح و هم حس خود را تقویت کند پیدا کرده است.